ایول جرج برنارد شاو
حاضر جوابی های جورج برنارد شاو
روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید: "شما برای چی می نویسید استاد؟" برنارد شاو جواب داد:
"برای یک لقمه نان"
نویسنده جوان برآشفت که: "متاسفم! برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم!"
و برنارد شاو گفت: "عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم!"
روزی در یک میهمانی مرد خیلی چاقی سراغ برنارد شاو که بسیار لاغر بود رفت و گفت:
آقای شاو ! وقتی من شما را می بینم فکر می کنم در اروپا قحطی افتاده است!
برنارد شاو هم سریع جواب میدهد : بله ! من هم هر وقت شما را می بینم فکر می کنم عامل این قحطی شما
هستید!
گوشه ای از نوشته های جورج برنارد شاو
سکوت بهترین شکل بروز تمسخر است.
وقتی یک احمق کاری را انجام می دهد که از آن شرمسار است، مرتب تکرار می کند که دارد به وظیفه اش عمل می کند.
ازدواج از این جهت محبوبیت دارد که حداکثر وسوسه را با حداکثر شانس در می آمیزد.
در زندگی دو تراژدی وجود دارد. اولی اینکه به مراد قلبت نرسی و دومی اینکه به آن برسی.
حواست باشد چیزی را که دوست داری، به دست آوری. در غیر اینصورت مجبور می شوی چیزی را که به دست می آوری، دوست بداری.
هیچ عشق خالصانه ای وجود ندارد مگر عشق به غذا. ( کاملا باهات موافقم داداش)
بی ریا بودن خطرناک است مگر احمق هم باشید.
هیچ چیز بهتر و آسانتر از طرفداری از فقرا یک نویسنده را ثروتمند نمیسازد.
وقتی پلنگی انسانی را میکشد به این میگویند وحشیگری اما وقتی انسانی پلنگی را میکشد به آن میگویند شکار.
عشق اشتباه فاحش فرد در تمیز دادن یک آدم معمولی از بقیهی آدمهای معمولی است.
یک مرد تا زمانی که صحبتهایش را انکار نکنید حرفی نمیزند!
وقتی چیزی خندهدار است با دقت در آن حقیقتی پنهان را جست و جو کنید!
هرگاه قصد شوخی دارم، حقیقت را بیان میکنم و این بزرگترین شوخی جهان است.
روش جوک گفتن من این است که واقعیت را بگویم. واقعیت خندهدارترین لطیفه دنیا است.
( خیلی خوشم اومد از این جملش)
نظرات شما عزیزان: